به باور شهردار تهران استفاده فراگیرازامکاناتی مانند مترو، اتوبوس درون شهری و دوچرخه، مطمئنا شهرهای بزرگ کشور را از هوای آلوده و ترافیکهای قفل شده دورخواهد کرد. اعتماد شهردار به گفته اش چنان راسخ بوده است که از ابتدای ورود به خیابان بهشت، ازاهمیت بازگشت دوچرخه به سامانه رفت و آمد شهری سخن گفته است. البته دکتر حناچی فقط به بیان اهمیت دوچرخه برای گشودن قفل ترافیک بسنده نکرده بلکه ازهمان ابتدای تصدی شهرداری تهران، پا پیش گذاشته و روزهای سه شنبه به همراه جمعی از معاونان و مدیران مجموعه شهرداری، ازمنزل تا خیابان بهشت رابا دوچرخه پیموده است. افزون براین شهردار تهران با هدف فرهنگسازی و گسترش آگاهیهای مدنی، سهشنبههای هر هفته را «روز بدون خودرو» اعلام کرده است.
این ایده خلاق اگر چه با واکنشهای غیر حرفهای برخی از دست اندرکاران روبرو شد، اما در کوتاه مدت توانسته نگرش به کارکرد دوچرخه را تحت تاثیر قرار دهد. در حاضر حاضر به هرجای کشور که سفر کنید، ازنقش بسیار مهم دوچرخه در کاهش ترافیک شهری سخن میگویند. در واقع دوچرخه به عنوان جایگزین استراتژیکی ترافیک شهری، در کنار مترو و اتوبوسهای همگانی، کاملا در فرهنگ اجتماعی شهرهای بزرگ کشور جا افتاده است. اما هنوز تنگناهای بسیاری برای استفاده فراگیر از دوچرخه در جامعه وجود دارد. در تقسیم بندی کلی شاید بتوانیم بخش مهمی از این موانع را بینشی تلقی کنیم.
متاسفانه برخی ذهنیتها هیچ گاه به راه گشا بودن پدیده دوچرخه باور نداشته اند. وجود این دست نگرشها در ۷۰ سال گذشته، باعث شده خیابان بندی و ساختارهای رفت و آمد شهری، کاملا بیتوجه به دوچرخه و کارکردهای طبیعی آن ساخته شود. در هیچ یک از شهرهای کشور محلی برای رفت و آمد دوچرخه سواران تا یک دهه گذشته پیشبینی نشده است. در واقع دوچرخه که قدیمیترین سازه صنعتی انسان است، تاکنون نتوانسته، به شکلی موثر و با کارکردهای اصلی خود، به شهرهای کشور بیاید. این واقعه اجتماعی، در طول سالهای گذشته، پیامدهای بسیاری به دنبال داشته است که کمترین این پیامدها، کاهش شدید تقاضا برای خرید این سازه قدیمی بوده است.
اندک بودن میزان تقاضا در جامعه شهری و روستایی، باعث شده که سرمایهگذاری برای ساخت دوچرخه، هرگز دارای توجیه اقتصادی نباشد. به همین خاطرتا نیم قرن گذشته تلاش چندانی برای تولید این محصول در کشور نشد. هر چند که کارخانه بزرگ ساخت دوچرخه در سه دهه پیش در قوچان آغاز شد. اما فعالیت این کارخانه حکایت تلخ دوصد آب چشم است. زیرا کارخانه به مدیریت بخش خصوصی واگذار شد. اما نداشتن اهلیت و توانمندی در مدیرانی که تحت عنوان بخش خصوصی این کارخانه را تملک کردند، تنها کارخانه دوچرخهسازی کشورزمین گیر وبا شتاب مضمحل شد. در این شرایط واردکنندگان به میدان آمدند و با واردات گسترده از چین، ظرفیتهای اندک علمی و فنی جامعه را به حاشیه بردند. این پدیده باعث بروز واقعهای شد که همه روزه در جامعه ما تکرار میشود و آن از میان رفتن ساختارهای دانش و تکنولوِژی ساخت دوچرخه در ایران است.
کوتاه سخن آنکه اگر به اقدامات و تصمیمات شهردار تهران از منظر تلاش برای رونق فرهنگ دوچرخه سواری و ایجاد ساختارهای شهری برای عبور و مرور دوچرخه بنگریم، در خواهیم یافت که حرکت سیستمی دکتر پیروز حناچی، در جهت ایجاد افقی نو برای متحول کردن مسئولیتهای شهروندی در قبال محیطزیست و ترافیک شهری است. تصمیمی که در صورت تداوم به بازگشت صنعتی میانجامد که بیتوجهی فرهنگی ما شهروندان، باعث شده که ساختارهای فنی و علمی آن از جامعه رانده شود؛ یعنی صنعت بومی و پویای دوچرخهسازی در کشور...
نظر شما